فقر و بیماری با سرمایه اجتماعی، رابطه معکوس دارد. فقر با محدود کردن افق دید انسان، زمینهساز بروز انواع آسیبهای اجتماعی و بزهکاریست. با شیوع این پدیده، امنیت اجتماعی سلب شده و آثار روحی و روانی مترتب بر آن، دامنگیر کل جامعه میشود. لذا توجه جدی به مشکلات و معضلات اجتماعی که ریشه در مسائل فرهنگی و نیز مشکلات اقتصادی خانوارها دارد، ضرورتی انکارناپذیر است.
باور ما اینست که درد افراد جامعه، از یکدیگر جدا نیست و دردهای عظیم جسمی و روحی، اگر به درستی درمان نشوند به جامعه منتقل میشود. اینجاست که مسئولیت اجتماعی معنا و مفهوم پیدا میکند.
بر کسی پوشیده نیست که همه نیاز انسان، مشکلات مالی نیست و ضعف فکری و فرهنگی از نیازهایی است که قدرت تخریبی بسیار بالایی دارد. خلأ معنوی، احساس تنهایی، کمبود محبت، افسردگی، یأس و ناامیدی، از نیازهایی است که چاره آن صرفأ پولی نیست؛ بلکه مستلزم شناخت ودرک متقابل فردی و اجتماعی است که همانا پاسخ مطلوب به آن از اولویتهای مرهم است.
مرهم معتقد است که همیاریها نباید صرفأ پولی و یا از جنس کارهای دولتی باشد و ضروریست بتوان بستری را فراهم نمود تا مردم خودشان مشارکت مستقیم را تجربه کنند. مشارکت مستقیم، به معنای نگاه غیرمالی و استفاده از وقت و تخصص افراد، جهت حل مشکل نیازمندان است.
ندای سلامت مرهم، حرکتی عاشقانه در بستر فرهنگ است و تسهیل فرصت مشارکت، برای تمام افرادی است که میخواهند و میتوانند مقداری از وقت و تخصص خود را در جهت رفع نیاز نیازمندان مایه بگذارند. از این رو مرهم با تکیه بر ایده نذر تخصصها شکل گرفت.
ایده نذر تخصصها به این معنی است که همه اقشار جامعه در راستای مسئولیتهای اجتماعی؛ صرفأ نه با نگاه پولی که بر مبنای سایر مهارتهای تخصصی برای نیل به حل مشکلات جامعه دعوت به همکاری میشوند. از پزشک یا روانپزشک نیکاندیشی که تمایل دارد به صورت ماهیانه، تعداد مشخصی بیمار را ویزیت و درمان نماید؛ تا همت آن راننده شریفی که نذر میکند، ماهیانه یک نیمروز، در اختیار ایاب و ذهاب بیماران نیازمند باشد. یا دغدغه دانشجو، کارآفرین، معلم یا هنرمندی که حاضر است ماهیانه، دورهها و کلاسهای آموزشی رایگان برگزار نماید و … .
محور اساسی در برنامههای مؤسسه ملی ندای سلامت مرهم، آموزش و ارتقای سلامت است و بدین جهت، کمی بیشتر در باب حوزه بهداشت و درمان سخن میگوییم.
مسئله بیماریها در کشور ما، موضوعی پیچیده به نظر میرسد. این پیچیدگی از یک سو، بیانگر پراکندگی جغرافیایی میباشد و از سوی دیگر، ناظر به درجه متفاوت توسعهیافتگی مناطق مختلف، از منظر آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.
مناطق توسعهیافته با بیماریهایی از جمله: دیابت، انواع سرطانها، بیماریهای قلبی و عروقی و چاقی روبهرو میباشند. از سوی دیگر مناطق متأثر از فقر، با آب ناسالم و تغذیه ناکافی و نیز ضعف بهداشتِ عمومی روبهرو میباشند که به این دلیل با میزان بالایی از مرگ و میر مادر و نوزادان، سل، عفونتهای حاد، سوء تغذیه و بیماریهایی نظیر مالاریا، هپاتیت و.. روبرو میباشند. از طرفی، معمولأ متخصصان حوزههای مختلف و به ویژه حوزه سلامت، تمایلی جهت اقامت دائم در مناطق محروم و حاشیهای ندارند. لذا وضعیت بهداشت و درمان در بسیاری از نقاط کشور چندان رضایتبخش نبوده؛ به گونهای که تیتر «کمبود پزشک متخصص و تجهیزات پزشکی در شهرستان …» را به طور مکرر در مطبوعات میتوان دید. نتیجه آنکه در بسیاری از مناطق کشور، گاه برای یک عمل جراحی، به ناچار میبایست مسیرهای طولانی طی شود که علاوه بر افزایش قابل ملاحظه هزینه خانواده، خطرات جادهای، سردرگمی در مراکز استانها، نبود محل اسکان همراه بیمار و …، موجب تأخیر و گاه توقف سیر درمان میشود.
بهطور خلاصه کشور ما دارای شرایط زیر میباشد:
• حوادث جادهای و ترافیکی، انواع مصدومیتها و از طرفی فراوانی خشونتها، درگیریها و حجم عظیم استرسهای روزانه
• بیماریهای گسترده قلبی و عروقی، رشد بیرویه سرطانها، ایدز و بیماریهای عفونی
• شیوههای زندگی پرخطر نظیر استعمال دخانیات، کمتحرکی، مصرف بیرویه دارو و تغذیه ناکافی
• مباحث گستردهتر اجتماعی نظیر: فقر، اعتیاد، ناامیدی اجتماعی و خودکشیهای نسل جوان، بیکاری، بیخانمانی،حاشیهنشینی، طلاق، کمبود آب آشامیدنی سالم، آلودگی هوا، تخریب محیطزیست، ضعف اطلاعات بهداشتی و عدم مشارکتهای اجتماعی سلامتمحور
با نگاهی اجمالی به حوزه بهداشت و درمان، توجه به دو نکته اساسی را ضروری میسازد. در حالت اول یافتن پاسخی خردمندانه و عملیاتی برای این سوال است که در مقابل بیماریها و مصدومیتهای موجود چه باید کرد؟
دوم؛ توجه جدی به امر آموزش و پیشگیری از بیماری و مصدومیتهاست. به استناد بیانیه سازمان جهانی بهداشت، اگر تمامی هزینه های دنیا برای درمان بیماریها اختصاص داد شود، باز هم ناکافی و ناکارآمد خواهد بود. از این رو همان جمله معروف توصیه میشود:”پیشگیری بهتر از درمان است“.
با نگاهی گذرا به واقعیتهای امروز و نگاه رو به جلو و معطوف به ظرفیتهای بالقوه و بالفعل؛ در خواهیم یافت که برای حل مشکلات حوزه بهداشت و درمان حداقل دو برنامه نیاز است:
در کوتاهمدت میبایست به نیازهای درمانیِ موجود پاسخ داد؛ چه آنکه گران بودن خدمات تخصصی و فوق-تخصصی، فشار سنگینی را بر پیکره خانوارها وارد نموده و مینماید. بنابراین میبایست در کنار تلاشها و سیاستگذاریهای کلان دولتمردان، برای آن چارهاندیشی نمود. بدون تردید رفع نیازهای درمانیِ موجود، مقدمه حرکت به سمتِ مطلوب است.
در درازمدت نیز میبایست با تدوین برنامههایی با گستره ملی؛ با رویکرد پیشگیرانه و از طریق توسعهی آموزشی، فرهنگی و اجتماعی، در جهت توانمندسازی و ارتقای سلامت جسمی، روحی و روانی کل جامعه اقدام ورزید.
اعتقاد مرهم این است که منابع باید از خدماتِ درمانی گرانقیمت و با فناوری بالا؛ به سوی خدمات پیشگیرانهی قابل پرداخت و در دسترس هدایت شود. از این رهیافت، اگر ارتقای سلامت را افزایش سواد بهداشتی و مجموع تمام فعالیتهای پیشگیری از بیماری، سوانح و مصدومیتها بدانیم، میتوان به جرأت ادعا کرد که تمامی این مباحث از طریق آموزش سلامت و افزایش فرهنگ خودمراقبتی قابل حل خواهد بود.
بدین ترتیب مرهم خلاصه میشود در: بسترسازی، تجمیع و سازماندهی ظرفیتهای اجتماعی حوزه سلامت
و مخاطبین آن: عموم مردم؛ بدون در نظر گرفتن: سن، جنس، مذهب، قومیت و منطقه جغرافیایی هستند.
و اهداف آن عبارتند از: یک) درمان بیمار نیازمند در کوتاهمدت دو) آموزش، ارتقای سلامت و نیز فرهنگسازی پیشگیری از بیماری، سوانح و مصدومیتها دربلندمدت